زمان مطالعه : ۱۰ دقیقه

استراتژی های پیروزی در انتخابات برای یک کاندیدای تازه نفس

بسیاری از کتاب ها و مطالعات نشان می دهد که نمایندگان کنونی ۷۵% مواقع پیروز میدان هستند. در اینجا در خصوص نرخ پیروزی و چیزهایی که می تواند باعث افزایش شانس کاندیدای تازه باشد، علی الخصوص در مورد “استراتژی انتخاباتی برای پیروزی” صحبت خواهیم کرد.

پژوهش و مشاوره از کارشناسان مرتبط، منجر به تعریف شش نوع استراتژی انتخاباتی و سه حوزه که می تواند باعث برد و پیروزی یک کاندیدای جدید باشد می شود. یک مطالعه از انتخابات ۱۹۷۰-۱۹۸۴، نشان می دهد که هر قدر دفتر شما به سطح خیابان یعنی به مردم نزدیکتر و خاکی تر باشد احتمال شکست کاندیدای رقیب و نماینده کنونی بسیار بالاتر است. علاوه بر این، این تحقیق، روشهایی را نشان می دهد که یک کاندیدا می تواند شانس موفقیت خود را افزایش دهد.

اگر فردی بفهمد استراتژی چیست و از چه راهبردی باید استفاده کند آنگاه با استفاده از تاکتیکهای مناسب، پیروز در انتخابات خواهد بود

دانستن اینکه چالشهای کاندیدای جدید در برابر نماینده کنونی چیست باید با بررسی شکست ها و موفقیت ها شروع شود.

در چهل سال قبل، ۹۳% نمایندگان موجود انتخابات را می بردند و ۷% کاندیداهای جدید شانس برد داشتند. واقعا درصدهای نفس گیری هستند. نمایندگان موجود توان جذب حامی مالی بسیاری داشتند که این یک مزیت بسیار بزرگ برای افراد است و شانس انتخاب را بالاتر می برد و هرچه این جمع آوری پول به انتخابات نزدیک تر می شود پول بیشتری جذب می کند.

در حقیقت، با نزدیکتر شدن به زمان انتخابات هم نمایندگان هم کاندیداهای جدید پول بیشتری جذب و هزینه بیشتری می کنند و هرچه موفقیت یک کاندیدای جدید بیشتر باشد نماینده کنونی هزینه های بیشتری می کند.

این تحقیق بحثهای آکادمیک را در مورد تأثیر هزینه ها بر نماینده کنونی و کاندیدا نشان می دهد. می خواهیم بازده هر دلار خرج شده را درک کنیم و بدانیم.

 از یک نقطه ای به بعد کاندیدای جدید هر هزینه ای کند بازدهی بدست نمی آورد و بازده منفی می شود اما برای نماینده کنونی اینگونه نیست با مقایسه منحنی بازدهی و میزان رای خریداری شده می بینیم که نقطه شروع برای نماینده کنونی راحتتر است چرا که نام شناخته شده تری می باشد اما هزینه خرید رأی برای وی بالاتر و بیشتر وقتها خطی است یعنی قیمت هر رأی ثابت است.  در حقیت نماینده فعلی سعی می کند که با خرج بیشتر، رقیب را مجبور به افزایش هزینه ها بکند. یعنی اگر یک نماینده فعلی یک میلیون تومان هزینه می کند و یک درصد رأی خود را افزایش می دهد برای یک درصد افزایش بعدی هم فقط یک میلیون تومان لازم دارد اما برای کاندیدای تازه اگر برای یک درصد اول باید یک میلیون تومان بپردازد برای یک درصد بعدی باید ده درصد هزینه‌ها را افزایش دهد و یک میلیون و صد هزینه کند. یا بعبارت دیگر برای مثال الان یک میلیون هزینه می کند و ده درصد افزایش رأی دهنده دارد و در یک میلیون تومان بعدی فقط پنج درصد افزایش رأی دهنده خواهد داشت. حال داستان این است که باید با چه حجم پولی شروع کنیم تا آرا تضمین شده بدست آوریم.

برای دانستن مزایای یک برنامه و استراتژی انتخاباتی برای مناظرات و مبارزات اول باید بدانیم استراتژی چیست.

استراتژی انتخاباتی یعنی چگونه یک کاندیدا را روبری مردم قرار می دهیم و منابع را جهت تقویت نقاط قوت و کاهش اثرات نقاط ضعف کاندیدا بکار می بریم. لطفا پیام و تاکتیک را با استراتژی اشتباه نگیرید. درک این تفاوت برای برنده شدن بسیار مهم است.

تفاوت استراتژی با تاکتیک و پیام چیست؟

تاکتیک ابزار پیاده سازی استراتژی است. یعنی اجرای آن و “پیام”  مفهومیست که به رای دهندگان می رسانید تا بر آن مبنا به شما رای بدهند.

اگر رقیب شما نماینده کنونی است چندین ویدئوها پشت سرهم تهیه کنید و در آنها به خط مشی (دیپلماسی خود) بپردازید.

حال آنچه در ویدئو می‌گویید پیام شما هست.

 اینکه چگونه از ویدئو استفاده می کنید تاکتیک شما هست (قرار دادن در وب سایت یا شبکه های اجتماعی مثل یوتیوب)

و اما تصمیم برای تولید ویدئو و زمانبندی انتشار (مثل روزانه یا در بازه های زمانی مشخص) استراتژی شماست.

این زمانبندی باید با سایر رویدادهای شما همخوانی داشته باشد و رقیبتان را خلع سلاح بکند.

🔔 حتما بخوانید: ارزیابی شانس پیروزی در انتخابات

به عنوان مثال، ویدئوی سیاست مراقبت های بهداشتی که به افراد با ایمیل ارسال شده است می تواند با یک بازدید از مرکز اهدا خون و دعوت از رسانه ها جهت گرفتن تصویر به پایان رسد.

 هنگامی که یک نامزد جنگنده می داند استراتژی چیست پس باید از اصول استراتژی برای ساختن یک برنامه مؤثر استفاده کند. به عبارت دیگر استراتژی انتخاباتی خود را با برنامه ریزی دقیق بکار گیرد.

 استراتژی انتخاباتی باید هدفمند، دفاعی، ساده و مقتصد باشد و در آن وحدت فرماندهی، شگفتی و امنیت را در نظر گرفته و به صورت مناسب برنامه ریزی شده باشد. باید هر کمپینی برنامه ریزی خود را داشته باشد. روی نقاط قوت خود تمرکز کنید و در آن غلو کنید. نقاط قوت خود را در برابر نقاط ضعف رقیب قرار دهید.

باید بدانیم، در میانه کمپین، حفظ اهداف بسیار سخت است. بعضی ها ضربه فنی حریف را یک حرکت زشت سیاسی تعریف می کنند و در گرما گرم مبارزه انتخاباتی ممکن است که بعضی روشهای مورد استفاده احساس ناخوشایندی به کاندیداها بدهد. به این نکته باید توجه کنید که هدف بردن انتخابات است نه خوب به نظر رسیدن رقیب.

اصل بعدی تهاجم است که می گویند بهترین دفاع است. اگر رقیب درحال پاسخ دادن به چالش های شماست دیگر وقتی برای ارسال پیام های خود ندارند و نمی توانند به درستی آن را منتقل کنند. پس راه مبارزه با آنها را در پیش بگیرید.

استراتژی انتخاباتی برای پیروزی

سادگی نکته کلیدی دیگری می باشد. تمام کمپین ها  نیاز دارند تا پروژه پرشور انتخاباتی تبدیل به اهداف کوچک شوند به عنوان مثال اگر کمپین برای پیروزی به ۱۰،۰۰۰ رأی نیاز دارد، آن را به یک هدف روزانه (یا هفتگی) تقسیم کنید.

نیرو اقتصادی در مبارزات سیاسی یعنی استفاده از حداقل منابع برای زنده نگهداشتن و تداوم عملیات اجرایی تا رسیدن به هدف.

آیا مبارزه انتخاباتی با کمتر از حد لازم می تواند کار کند به نیازها فکر کنید و بر آن تمرکز کنید که این موارد اگر کمک کند شما برنده خواهید شد.

مانور، در سیاست یعنی استراتژی. انواع مختلفی از استراتژی انتخاباتی وجود دارد که بعضی از آنها در ادامه گفته شده اند. باید بدانیم که یک کمپین حداقل به یک استراتژی و در بیشتر مواقع باید سه یا تعداد بیشتری از آن استفاده شود.

استراتژی شما نباید در مراحل اول یا دوم کمپین مشخص شود (لو برود) و گیر بیافتید و مدام به تکرار تاکتیک ها روی بیاورید باید بدانید که این کار اصلا کافی نیست.

در زمانهای مختلف، نامزدها یا مدیران کمپین باید این سؤال بپرسند “قدم بعدی برای پیروزی در انتخابات چیست؟” وقتی این پاسخ ها تغییر می کنند یعنی باید یک استراتژی جدید به مرحله اجرا در بیاید.

همه کمپین ها سازمان هایی هستند که به سرعت در حال حرکت هستند و باید سریع واکنش نشان دهند.

اصل وحدت فرماندهی، بسیار مهم است. بعضی اوقات، حتی یک تصمیم صحیح نیز اشتباه است زیرا دیر آمده است.

 جمله قدیمی: “خیلی از آشپزها در آشپزخانه آبگوشت را خراب می کنند” در مورد مبارزات انتخاباتی کاربرد دارد. همه نامزدها باید مراقب زمان باشند. باید همه لحظه ها از اول تا آخر، شگفتی آفرین باشد. استراتژی در جنگ بر مبنای فریب است. خلع سلاح کردن حریف نباید خیلی مشکل باشد. باید کاری کنید که حریف انتظار انجام آن را ندارد مثل حمله کردن به نقاط قوت حریف و او را در لبه پرتگاه قرار دادن. آخرین اصل، سری بودن چیست، هیچ چیز توهمی در سیاست وجود ندارد، بلکه توهمات همیشه وجود دارند. در مورد تمام نقشه های و برنامه های مبارزاتی تان اگر یکی از افراد تیم شما به حریف چیزی بگوید دود می شوید و به هوا می روید. پس در مورد رازداری با همه کارمندان و داوطلبان بحث کنید تا آنچه عمومی است و می توان برای همه توضیح داد روشن باشند و آنچه نباید گفت نیز کاملا شفاف گفته بشود. شفاف تر از هر شفافی.

کارشناسان، اصول استراتژی را از بسیاری جهات به کار می گیرند. بسیاری از این کارشناسان در مورد انواع و سبک های خاص استراتژی نوشته اند و می توان با این لیست خلاصه کرد:

مثبت اندیشی، استراتژی جذب، استراتژی نظر سنجی (رأی به کمپین یعنی رأی به یک موضوع)، تقسیم بندی ها و یارکشی ها (تقسیم بندی رأی دهندگان بر مبنای دیدگاه مذهبیشان)، رأی دهندگان خاموش (مشارکت کم رأی دهندگان یا قابلیت پیش بینی پایین، طرفداران چقدر و چه کسانی هستند)

استراتژی مثبت

به این معناست که یک کاندیدا فقط در مورد عقاید خود صبحت می کند و هیچ چیزی بر علیه کاندیدای رقیب نمی گوید. در این استراتژی انتخاباتی شما کاندیدای رقیب را کاملا نادیده می گیرید. البته در این روش شما در مورد عقاید خود صحبت می کنید اما اگر توسط کاندیدای مخالف مورد حمله واقع شدید به آن حملات پاسخ می دهید و در نهایت مبارزه را با دادن پیام های مثبت به پایان می رسانید.

این یک راه کلاسیک است که در دو موقعیت کاربرد دارد. وقتی که کاملا از نظر دموگرافی جمعیتی و ایدئولوژیکی در موقعیت برتر قرار دارید. دوما نکات منفی ندارید که بتوانند از آن استفاده و شما را ضربه فنی بکنند.

استراتژی منفی

یعنی به چالش کشیدن رقیب و اینکه خودتان را با رقیب مقایسه کنید و بگویید چرا نباید مردم به وی رأی بدهند. از نظر عملی کمپین مثبت به خودی خود کافی نیست مگر اینکه بتوانید آنها را تحت الشعاع قرار دهید.

استراتژی تخریب

کاندیدا با انتقادات بسیار بر حریف غلبه می یابد. هنگامیکه رقیب نقاط ضعف فراوانی دارد و رقیب بیشتر به سمت دفاع از خود می رود و تمام یا بیشتر وقتش را به آن اختصاص می دهد. باید به یاد داشته باشیم که افراد آسیب پذیر در برابر شکست بیشترین هزینه را خرج می کنند. استراتژیست ها باید بدانند که میزان دسترسی رقیب به رسانه ها و جمع آوری کمک های مالی برای جبران ضربات چقدر است. در اینجا رقبای تنبل می توانند با دست کم گرفتن این حملات از میدان خارج شوند.

استراتژی انتخاباتی برای پیروزی

تأثیر هزینه کرد بر مبارزات انتخاباتی خدشه ناپذیر است اما می تواند بازده منفی یا کاهشی هم داشته باشد. این پدیده کی اتفاق می افتد وقتی که مخارج خیلی زیاد باشد یعنی افراطی باشد. برای غلبه بر مخارج زیاد شما هم باید هزینه بیشتری بکنید. اما قبل از شروع این عملیات باید فکر کنید و بسنجید که تنها راه برای خنثی کردن فعالیت های وی مثل او عمل کردن می باشد. آیا می توانید مثل او عمل کنید مثلا جواب دادن به همه افراد، تماس با رأی دهندگان، جمع کردن پول.

استراتژی همه پرسی یا نظر سنجی

پیام این روش این هست که اگر مردم به شما رأی می دهند رأی به فرد نیست بلکه رأی به یک موضوع است. برای اینکار باید روی موضوعات خاصی سوار شوید و انتخاب کنید و البته ریسک این کار، انتخاب موضوع کم اهمیت و خارج از نظر مردم است. مثلا، یک کاندیدا می گوید یک مخزن آب بسازیم اما برای اینکار باید مالیات ها افزایش یابد پس اگر رفتید شعار دادید که ما مخزن آب نمی خواهیم یعنی مخزن آب نمی خواهید نه مالیات کمتر.

استراتژی تقسیم یا یارکشی

در این مبنا بر پایه تقسیم رأی دهندگان به گروه‌های خاص جلو می رویم. در این حالت رقیب با توجه به موضوعی خاص با احاطه ای که بر رأی دهندگان بدست آورده اجازه خروج نمی دهد. برای خنثی کردن این روش باید به افراد نزدیک شوید و عواقب منفی موضوع را گوشزد کنید. در این استراتژی یک کاندیدا بلاک و از جمع کنار گذاشته می شود. این اتفاق در مناطقی که تعلقات به یک ایدئولوژی یا یک حزب مشهود است اتفاق می افتد حال اگر رقیب ما یک ایدئولوژی خنثی یا مخالف داشته باشد ما می توانیم از این یارکشی برای خودمان استفاده کنیم.

استراتژی جذب

پنجمین مورد غالباً به عنوان یک استراتژی ثانویه همراه با راه حل های دیگر استفاده می شود این استراتژی جذب کسانی هست که رأی نمی خواهند بدهند. وقتی که مشارکت رأی دهندگان کم یا قابل پیش بینی باشد به سراغ استراتژی جذب مخاطبان خاموش می رویم. این را استراتژی های ترغیب و بسیج توصیف می کند. در این حالت این افراد شناسایی می شوند و اقداماتی برای جذب آنها صورت می گیرد تا آنها را تشویق به رأی دادن کند. در آخرین روزهای تبلیغات، بسیاری از مشاوران تبلیغاتی، رساندن تا محل رأی گیری و همراهی با آنها را پیشنهاد می دهند. بستگی به تاکتیک های مشخص شده از روز اول، نوع عمل مشخص می شود. یکی از استراتژی هایی که رقیبان می توانند با استراتژی های ثانویه از آنها استفاده کنند، زمان بندی و استراتژی های شدت است. تاکتیک های مربوط به هر دو نوع استراتژی نیاز به سازماندهی دارد اما نیازی به جمع آوری پول زیادی نیست.

استراتژی های زمانبندی

یعنی نشان دادن کنش های فشرده در زمان های مشخص و بعد انفعال نسبی در زمانهای دیگر و فعالیت در چارچوب کارزار انتخاباتی.

نکات قله یعنی زمانی که هیچ کس انتظاری ندارد شما شلیک می کنید. وقتی که رقیب فکر می کند که شما یک کمپین کوچک دارید یا فعالیت های خود را متوقف کرده اید یا اصلا کمپینی راه اندازی نکرده اید. در این حالت شما تمام منابع خود را برای یک حمله رعد سا در هفته آخر یا هفته های نهایی می گذارید و جای کمی برای خطا و اشتباه می گذارید. برنامه زمانبندی با برنامه جذب رأی دهندگان خاموش می تواند خوب جفت شوند. حتی اگر زمانبندی استراتژی کلی شما نباشد می تواند بخش بزرگی از استراتژی شما باشد.

استراتژی مقایسه ای

(همچنین منفی نیز خوانده می شود). اگر پیام یک کمپین، مقایسه با نامزد مخالف باشد می توان آن را استراتژی منفی نامید. کاندیداها نباید آن را یک مبارزه خصمانه یا نامطلوب بداند البته نامیدن آن به نام استراتژی منفی در بعضی این تفکر را ایجاد می کند.

معمولاً این تکنیک ها بر پیام رسانی متکی است، اما تنها پیام رسانی نیست. در استراتژی مقایسه می توان از پیام های مثبت استفاده کرد که فقط به حملات پاسخ می دهد. در استراتژی تطبیقی، ​​حملات از قبل آغاز می شود.

بیشتر کاندیداها باید اطلاعات نماینده کنونی و کارهایش را داشته باشند و مقایسه کنند.

در حقیقت رأی گیری وقتی که نماینده کنونی هم نامزد باشد یک همه پرسی و رفراندوم برای نماینده کنونی است.

🔔 حتما بخوانید: مشاور تبلیغات انتخابات

در خیلی موارد از کاندیدای جدید خواهند پرسید که چرا کاندید شده چه صلاحیت هایی دارد. پس در مقایسه نه تنها باید مشخص شود که چرا نباید به نماینده فعلی رأی بدهند بلکه باید مشخص شود که چرا باید به شما رأی بدهند. کاندیداها باید بدانند که اگر نماینده انتخابات قبلی را زیر۵۰% برده باشد لازم نیست نماینده کنونی را تضعیف کنند چرا که نماینده اکثریت رأی را نداشته است.

به یاد داشته باشید که این نوع استراتژی ها فقط یک مبانی اولیه برای کاندیداها جهت ایجاد استراتژی انتخاباتی است و لازم است تا کاندیداها باید ده تاکتیک داشته باشند که بگوید نماینده کنونی واجد شرایط نمایندگی نیست.

 مثلا نماینده به طور مداوم در دسترسی نیست، جهتگیری وی برای موضوعات و علیه موضوعات عمومی، در خدمت یک گروه خاص یا علیه یک گروه خاص و…

حال شما در مقابل مواردی که گفتیم باید همیشه در دسترس باشید. در برابر یا علیه موضوعات عمومی درست موضع‌گیری کنید. برای گروه‌های خاص کاری خاص انجام بدهید یا علیه گروه‌های خاصی باشید. پس اگر به ده روش می گویید که نماینده کنونی مناسب نیست باید آن ده روش را از طرف خودتان درست اجرا کنید. استراتژی خود را برنامه ریزی کنید بعد به روشهای مختلف آن را پیاده کنید. چرا که همه تاکتیک ها موفق نیستند. کمپین ها باید به استراتژی خود بچسبند اما تاکتیک ها را می توانید تغییر بدهید.

در حالی که دسترسی به رسانه ها، گذشته و  بودجه می تواند به نماینده کنونی در پیروزی کمک زیادی بکند اما سه موضوع هست که در پیروزی تأثیر گذارند و می تواند به کاندیدا امید بدهد.

نداشتن دفتر انتخاباتی از قبل به نظر می رسد یک فاکتور باشد. دلایل مشارکت سیاسی را باید درک کنیم. حتی اگر رقابت بر سر صندلی های آزاد باشد نامزدهای رده پایین به طور مرتب در نمایش عمومی حاضر نمی شوند. اگر فضای رقابتی حرفه ای باشد خیلی از آماتورها بازی را به حرفه ای ها واگذار و در خانه می مانند. آدم های کم کیفیت نرخ بازگشت سرمایه گذاری کمی روی رأی دهندگان دارند. اما ۲۰%  این آدم‌های کم کیفیت در برابر نماینده کنونی برنده می شوند. بررسی آماری انتخابات های اخیر نشان می دهد که ۲۰% افراد قبلا دفتر نداشته اند و ۲۵%  انتخابات قبلی را باخته بودند و ۵۶% با مبارزه نماینده فعلی پیروز شده بودند.

این آمار نشان می دهد که پیروز شدن بر نماینده فعلی و مبارزه کردن با رقیب امکان پذیر است و حتی اگر شما سابقه دفتر انتخاباتی هم نداشته باشید با موضع گیری درست و استراتژی مناسب مثل جذب رأی دهندگان خاموش، می توانید پیروز انتخابات گردید و نماینده فعلی را که شما را دستکم می گرفته، شگفت زده کنید.

حوزه بعدی که می تواند به موفقیت شما کمک کند به چالش کشیدن نماینده ایست که با تعداد کمی رأی در دور قبلی پیروز شده است و درصد رأی کمی دارید. قانون ۵۰% این را می گوید که:

 نماینده ای که در دور قبل با رأی کمتر از ۵۰% برنده شده است با این سوال که آیا وی شایسته انتخاب مجدد است به چالش کشیده می شود.

این نماینده ها از رأی قبلی خود ناراضی هستند و البته این امر را یک کاندیدا نباید معیار رضایت خود از کمپین مبارزاتی خود در نظر بگیرد. وضعیت بی‌طرف توسط رأی دهندگان می تواند به معنای عدم آگاهی از کاندیداها باشد.

🔔 حتما بخوانید: چالش های تبلیغات نامزدهای انتخابات

در مقابل یک نماینده کنونی با رأی پایین قرار گرفتن، فقط یک شانس هست اما باید این شانس را تبدیل به یقین کرد و اطمینان حاصل کرد که رأی دهندگان اطلاعات کافی از ما دارند. باید بدانیم که نماینده کنونی می تواند با هزینه کرد بازده رقبا را کم و  هزینه های آنها را افزایش دهد. پس باید استراتژی های مناسبی داشته باشیم که وی را به چالش بکشیم. مثل استفاده از استراتژی‌های مقایسه ای می تواند وی را به چالش بکشد.

آخرین مساله که می تواند موضوع بسیاری مهمی باشد زنان هستند و اینکه شما بعنوان یک زن کاندیدا باشید. باید روی موضوعات مربوط به زنان تاکید کنید. برای جذب رأی دهندگان به یک کاندیدای زن باید روی دلسوزی تاکید کنید. کلیشه ها هنوز نقش خود را در این جهان بازی می کنند و نحوه رأی دادن به نامزدها هم از این قاعده مستثنا نیست. کاندیداهای زن دلسوزانه نگریسته می شوند. در چند انتخابات قبلی زنان کاندیدا در مورد موضوعاتی که به شدت توسط مردان مهم بود صحبت می کردند. اما استفاده از تصویر زنانه و پرداختن به این موضوعات می تواند یک نقطه برنده باشد. حال زنان یا کاندیداهایی که روی موضوعات زنان متمرکز می شوند و تاکتیک آن ها صحبت کردن روی این موضوعات است باعث می شود حداقل ده درصد شانس خود را نسبت به سایر کاندیداها افزایش دهید.

رأی دهندگان دوست دارند کارهای کاندیدای مرد و تصویر و خانواده کاندیدای زن را بخاطر بیاورند. با درک درست از این موضوعات حال می توانیم که استراتژی خود را به روشی صحیح تر تدوین کنیم.

تحقیقات مربوط به موفقیت نامزدهای زن نشان می دهد که مواردی چون تصویر سازی و پیام دهی برای زن آینده می تواند در مبارزات انتخاباتی بسیار تأثیرگذار باشد. پس ممکن است که شما از استراتژی یارکشی و تاکتیک های مرتبط با آن استفاده کنید که تصویر خانواده و دلرحمی را نشان می دهد.

در پایان، پیروزی به عنوان یک رقیب در برابر نماینده کنونی امکان پذیر است. زن بودن و پیش بردن موضوعات زنان شانس پیروزی را افزایش می دهد.

حفظ آگاهی رأی دهندگان سرگردان می تواند به نفع شما تمام شود. اگر قبلا دفتر انتخاباتی نداشته اید هرگز نگران نباشید.  بسیاری از کاندیداهای جنگنده توانسته اند پیروز شوند.  فقط باید بدانید که شما چندین بار در مقابل رقبا و نماینده کنونی خواهید ایستاد. مهم ترین فاکتور “استراتژی” و داشتن درک درست از آن است و بعد برنامه ریزی برای کمپین و استفاده از تاکتیک های مختلف برای پیروزی.

ممنون از همراهی شما تا پایان این مقاله، در صورتی که این مطلب براتون مفید بود با تیم خود به اشتراک بگذارید. چنانچه برای داشتن استراتژی صحیح انتخاباتی به کمک نیاز داشتید، بلوط همراه شما خواهد بود.